سرخ و سفید
سفید آغشته به سرخ
پشت پرده ایستاده بودیم تماشا چی ها زمزمه میکردند و انتظار میکشیدند جلو اینه ایستادم تاجم کج شده بود دستم را به سمت تاج بردم تا صاف اش کنم انگشتم به تیزی تاج گیر کرد و سوزش عجیبی تنم را در بر گرفت به انگشتم نگاه کردم که خون آرام آرام از زخم آن بیرون می آید تماشا چی ها بلند دست زدند صدای زن از افکارم بیرون کشیدتم(شروع کنید وارد شین) نگاهم را از انگشتانم بیرون کشیدم و به سمت پرده رفتم بالرین ها یکی یکی به رقص درآمدند و حالا نوبت من بود پریدم و به چرخ درآمدم یک چرخ دو چرخ و آرام روی زمین نشستم و دستم را به دامنم گرفتم دامن آغشته به خون دستم شده بود توجهی نکردم و ادامه دادم بالرین مرد کنارم ایستاد دستش را به سویم دراز کرد دستش را گرفته و با یک حرکت از جا بلند شدم و هر دو به رقص درآمدیم، دستم را از روی شانه اش بلند کردم متوجه رد خون دستم روی لباس سفیدش شدم برای چند ثانیه با ترس به من و دستم که حالا تمامش خونی بود نگاه کرد باز هم توجهی نکردم و به رقصیدن ادامه دادم
می رقصیدم و خون دستم همه جا را به رنگ سرخ در می آورد دستانم، لباسم صورتم و حتی رقصنده های دیگر، توجهی نکردم و ادامه دادم دستم را با یک حرکت بلند کردم و قطرات خون در هوا پراکنده شدند و به رقص درآمدند از حرکت ایستادم نفس نفس میزدم به زمین نگاه کردم قطرهای خون که زمین را پر کرده بود و کفش های باله که آن ها را روی زمین کشیده بودند به کف کفش نگاه کردم سرخ بود خیلی سرخ مردم ایستادند و شروع به دست زندن کردن بالرین های دیگر در کنارم جمع شدند صدای اطرافیان را مبهم می شنیدنم تصویر تار و تار تر میشد و دنیا بر سرم میچرخید
قابی به سفیدیه باله و سرخی خون قابی آلوده به خون اما با لطافت باله
قابی سفید اغشته به سرخ
زیبا نیست؟ سرخ و سفید
(گزارش شده بود💔)
پشت پرده ایستاده بودیم تماشا چی ها زمزمه میکردند و انتظار میکشیدند جلو اینه ایستادم تاجم کج شده بود دستم را به سمت تاج بردم تا صاف اش کنم انگشتم به تیزی تاج گیر کرد و سوزش عجیبی تنم را در بر گرفت به انگشتم نگاه کردم که خون آرام آرام از زخم آن بیرون می آید تماشا چی ها بلند دست زدند صدای زن از افکارم بیرون کشیدتم(شروع کنید وارد شین) نگاهم را از انگشتانم بیرون کشیدم و به سمت پرده رفتم بالرین ها یکی یکی به رقص درآمدند و حالا نوبت من بود پریدم و به چرخ درآمدم یک چرخ دو چرخ و آرام روی زمین نشستم و دستم را به دامنم گرفتم دامن آغشته به خون دستم شده بود توجهی نکردم و ادامه دادم بالرین مرد کنارم ایستاد دستش را به سویم دراز کرد دستش را گرفته و با یک حرکت از جا بلند شدم و هر دو به رقص درآمدیم، دستم را از روی شانه اش بلند کردم متوجه رد خون دستم روی لباس سفیدش شدم برای چند ثانیه با ترس به من و دستم که حالا تمامش خونی بود نگاه کرد باز هم توجهی نکردم و به رقصیدن ادامه دادم
می رقصیدم و خون دستم همه جا را به رنگ سرخ در می آورد دستانم، لباسم صورتم و حتی رقصنده های دیگر، توجهی نکردم و ادامه دادم دستم را با یک حرکت بلند کردم و قطرات خون در هوا پراکنده شدند و به رقص درآمدند از حرکت ایستادم نفس نفس میزدم به زمین نگاه کردم قطرهای خون که زمین را پر کرده بود و کفش های باله که آن ها را روی زمین کشیده بودند به کف کفش نگاه کردم سرخ بود خیلی سرخ مردم ایستادند و شروع به دست زندن کردن بالرین های دیگر در کنارم جمع شدند صدای اطرافیان را مبهم می شنیدنم تصویر تار و تار تر میشد و دنیا بر سرم میچرخید
قابی به سفیدیه باله و سرخی خون قابی آلوده به خون اما با لطافت باله
قابی سفید اغشته به سرخ
زیبا نیست؟ سرخ و سفید
(گزارش شده بود💔)
- ۲.۹k
- ۲۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط